جوکستان ۱

جوکستان ...۱   

۱- ترکه رشتش دامپروری بوده-روش نمی شده به کسی بگه. یکی ازش میپرسه رشته ات چیه؟ میگه: دامپیوتر...گرایش پشم افزار
2- ترکه داشته شوی حبیب نگاه میکرده-جو می گیردش...میاد تو کوچه و میزنه زیر آواز که: من ترک تنهای شبم - مهر الاغی بر لبم !!!
3- به ترکه میگن ساعت چنده؟ بلد نبوده ..میگه : بدو بدو دیرت شده
4- به ترکه میگن کامپیوتر چقدر بلدی؟ میگه تاحدودی...! میگن خب روشنش کن ببینیم- میگه البته نه در این حد
5- ترکه با زنش رفته بوده سینما، تو فیلم یهو یه گاوه شروع می‌کنه دویدن طرف تماشاچیا. ترکه یهو میپره زیر صندلی، زنش میگه: ‌بابا خجالت بکش! این فیلمه. ترکه میگه: زن! من و تو می‌دونیم فیلمه، گاوه که نمی‌دونه!
6- به ترکه میگن با آجر جمله بساز-میگه با آجر که جمله نیسازن...ایلده خونه میسازن
7- ترکه وزیر مخابرات میشه بعد از یه هفته مخابرات ورشکسته میشه! از طرف دولت هیئتِ تحقیق تشکیل‌میدن، می‌بینن برای رفاه حال جامعه ورداشته همه گوشی‌های ‌تلفنای همگانی رو بیسیم کرده!
8- به ترکه میگن چند تا بچه داری؟ میگه 2 تا . می‌پرسن: کدومش بزرگتره؟ میگه: خوب اولیش
9- ترکه پاهاش خواب میره، پتو روش می‌کشه
10- ترکه میره حرم امام رضا، میگه:‌ امام رضا قربونت برم، تو که ضامن آهو شدی، ضامن من یابو هم بشو
11- ترکه یه هزاری میندازه تو صندوق صدقات...تا شب هر کی میاد صدقه بده میگه برو داداش من حساب کردم
12-ترکه میره کولر بخره، فروشنده میگه: آبی باشه؟ ترکه میگه: اگه گرمزشو دارین بدین! ...
13- ترکه پسرش رو میفرسته ژیمناستیک، بعد از یه مدتی میبینه پسرش روز به روز جای اینکه پیشرفت کنه هی داره پسرفت می‌کنه. یک روز میره سر جلسه تمرینشون ببینه چه خبره، میبینه از بچش به عنوان خرک استفاده می‌کنند!
14- ترکه بچش نمیخوابیده، بهش ژل میزنه
15- به یک ترکه میگن: 2*2 چند می‌شه؟ میگه: 5 تا! می‌گن: برو بابا، 4 تا میشه! میگه: آخه من از یه راه دیگه رفتم!
16- یک ایرانی و یک آمریکایی قرار گذاشتند به تعداد روزهای تعطیل کشور خود به دیگری پس گردنی بزنند!! آمریکایی اول شروع کرد و همینطور که میزد می گفت: - تولد عیسی, ژانویه, وفات عیسی, عید پک و تعطیلاتش تمام شد و حالا نوبت ایرانی رسید:
- تولد امام اول, دوم, سوم .... دوازده ام و شروع کرد به نام بردن تمام پیغمبرها و تولد و وفات شان در حالیکه آمریکایی داشت از درد فرار میکرد, فریاد زد - کجا در میری؟ هنوز سه ماه تعطیلی موند!!!
آخر خریت رو توی جوک زیر ببینید
17- به ترکه میگن جسم شفاف رو تعریف کن-میگه جسم شفاف جسمی است که از این طرفش بشه اون طرفش رو ببینی.میگن: آفرین! یه مثال بزن...میگه: نردبون
18- ترکه داروخونه داشته، یک روز جلو در مغازه مینویسه: سوسک کش جدید رسید! بعد از یک مدت یکی میاد میگه: ببخشید، جریان این سوسک‌کش جدید چیه؟ این خونة ما رو سوسک سر گرفته. ترکه میگه: این دارو تضمینیه. شما این دارو رو میریزید تو یک قطره چکون، بعد کشیک میکشید تا سوسکها رو بگیرید. هر سوسک رو که گرفتید، در روز سه نوبت تو هر چشمش دو قطره ازاین دارو میچکونید، بعد از یک مدت سوسکها کور میشن و خودشون از گشنگی میمیرن! یارو کف میکنه، میگه: خوب آخه اگه سوسکها رو بگیریم که همونجا درجا می‌کشیمشون! ترکه میره تو فکر، بعد یک مدت میگه: آره خوب، ایلده از اون راهم میشِه!
19- ترکه میره خواستگاری، دختره سبیل داشته، بهش میگه: چرا سبیل داری؟ دختره میزنه زیر گریه، ترکه میخواد دلداری بده میگه: مرد که گریه نمی‌کنه ...
20- از ترکه میپرسن این خیابون کجا میره؟ میگه ایلده من چهل ساله اینجام...ندیدم جایی بره
21- ترکه داشته تو خیابون قدم میزده ، یه الاغ می افته دنبالش . به الاغه میگه تو کی هستی افتادی دنبالم ؟
الاغه میگه : هاااااااا ! من وجدانت بیدم
22- ترکه می‌میره می‌ره اون دنیا، ازش می‌پرسن چی شد مردی؟
میگه داشتم شیر می‌خوردم.
می‌گن اِ؟ شیرش فاسد بود؟
می‌گه نه بابا. گاوه یهو نشست
23- به ترکه میگن: شکسپیر خوندی؟ میگه نه...کی نوشتنش
24- ترکه می ره دکتر می گه آقای دکتر هیچ کس چرا منو تحویل نمی گیره ؟دکتره می گه: نفر بعد!
25- به ترکه میگن چرا در خونت نوشتی WC؟
میگه این مخفف welcome هست ...
26- به ترکه می گن از چه تیم فوتبالی خوشت میاد ؟
میگه : قربون جدش برم! آ سد میلان
27- به ترکه میگن: سه تا فوتبالیست نام ببر. میگه: علی دایی، علی کریمی، فرار مهدوی کیا
28- ترکه می خواسته بمیره وصیت می کنه من که مردم یه میلیون خرجم کنین
وقتی میمیره پسرش یه میلیون خر جمع میکنه
29- یه یارو مسته هی میرفته رستوران 2 تامشروب سفارش می داده گارسون ازش میپرسه: چرا همش 2تا 2 تا سفارش میدی ؟میگه یکی واسه خودم یکی واسه دوستم تو شهرستان .بعد از مدتی دیگه همش یکی یکی سفارش می داده گارسون دوباره مشکوک میشه ازش می پرسه :واسه دوستتون اتفاقی افتاده که یکی سفارش میدین؟ میگه نه.....ایلده من خودم ترک کردم
30- به ترکه میگن یه واحد کوچیک‌تر از مثقال نام ببر. میگه چس مثقال!
31- ترکه جونش به لبش میرسه، تف می‌کنه می‌میره!
32- ترکه قاضی میشه بهش میگن حکم کن، میگه پیک!
33- جون میده با یه تهرانی بریم ماهی‌گیری!
- اگه گفتی چرا
آخه هیچکس به اندازه یه تهرانی کرم نداره!
34- عزراییل میره سراغ ترکه. ترکه خودش رو میزنه به مردن!
35- به ترکه میگن به نظر شما سیو همان سیب است؟ میگه نه بابا، من چندتاش رو خوردم، صابونه!
36- ترکه رو می‌برن زیر سوال، له میشه!
37- شب چهارشنبه سوری می‌بینن ترکا بیشترین آسیب رو داشتن. یه آمار می‌گیرن می‌فهمن که اونا آتیش رو بغل دیوار درست می‌کردن بعد از روش می‌پریدن!
38- زن ترکه حامله بوده و برای تشخیص جنسیت بچش میره سونوگرافی. زنه با دکتره میرن توی اتاق و بعد نیم‌ساعت دکتره میاد بیرون میگه آقا مژده بچه شما دختره. ترکه میگه آخی، ...آقای دکتر بپرس اسمش چیه؟!
39- یه ترکه بلال می‌خوره، تا یه هفته همش اذون میگه !
40- به ترکه میگن یه جمله بساز که توش آب باشه. میگه لوله!
41- یه روز یه عربی به اسم جاسم توی عروسی یهو با صدای بلند می‌گوزه.اخلاصه از اون به عد معروف میشه به: جاسم گوزو.... اینقدر خجالت می‌کشه که از خدا می‌خواد بکشدش و مثل اصحاب کهف سیصد سال بعد زندش کنه! خدا هم همین کار رو می‌کنه. وقتی طرف بعد سیصد سال زنده میشه میره بازار که نون بگیره. وقتی پول رو به نانوا میده، یارو بهش میگه این رو از کجا آوردی؟ میگه چطور مگه؟ نانواهه میگه آخه این سکه مال عهد جاسم گوزویه، خیلی قیمتیه!
42- ترکه از آخونده می‌پرسه با کفش هم میشه نماز خوند؟ آخونده میگه نه برادر، نمیشه. ترکه میگه ولی من خوندم، دیدی دروغ گفتی؟!
43- ترکه میره خیاطی میگه: با این پارچه برام یه کت و شلوار بدوز، فردا نیام بگی سوزنم شکست، برق نبود، چرخم خراب شد، اصلا پدرسگ نمیخواد بدوزی، پارچه رو بده برم دنبال کارم
44- اصفهونیه اکس می‌زنه. تو تاکسی پول دو نفر رو حساب می‌کنه
45- ترکه زنگ میزنه آژانس انرژی اتمی میگه البرادعیه؟ یارو میگه آره. میگه دکتر البرادعیه؟ یارو میگه آره. ترکه میگه تو اگه دکتری پس چرا تو آژانس کار می کنی؟!
46- ترکه بعد از 2 سال چیدن یک پازل رو تموم میکنه. بهش میگن: چرا اینقدر طول دادی؟ میگه: نه، اتفاقا خوب تموم کردم، روش نوشته بود 3 تا 5 سال
47- ترکه خودکارش تموم میشه، ترک تحصیل میکنه
48- به ترکه گفتن با شاش جمله بساز گفت با اکبر و داداشاش رفتیم سینما گفتن بابا منظور جیشه گفت خوب آبجیش هم بود
49- یه روز یه مورچه با یه فیل ازدواج می کنن دو روز بعد فیله میمیره .مورچه برمیگرده میگه: دو روز زندگی کردیم حالا یه عمر باید قبر بکنم
این جوک واقعی است
50- از تهرانیه میپرسند: احمقترین خواننده کیه !؟ میگه حبیب ! میگن آخه چرا !!!؟
میگه بابا این مرتیکه خر داره گیتار میزنه هی میگه صدای دهل میاد !!!
51- به یک آخونده میگن، شما از خودت کون گشاد تر دیدی تاحالا؟ میگه آره، اونهایی که به من میگن التماس دعا حاج آقا! ..............................