تصویر خیال

عمومی . فیلتر شکن . کد تقلب بازی و غیره.....

تصویر خیال

عمومی . فیلتر شکن . کد تقلب بازی و غیره.....

جوکستان ۴

جوکستان .. ۴

149- ترکه می گن با انجام جمله بساز میگه:من را از بازی کشیدن بیرون یک ان جام گذاشتن
 150- از 5 راه میشه تشخیص داد یه نفر اصفهانیه ، اول اینکه همشون زیرشلواری آبی راه راه می پوشن ( البته شاید با خوندن این مطلب سریع اونو عوض کنن ) ، دوم اینکه با خوردن هر قلوب نوشابه نگاهی به شیشه میکنن به کجا رسیده ، سوم اینکه تا در بستنی رو باز میکنن سریع یه لیس به درش میزنن ، چهارم اینکه وقتی براشون مهمون میاد دم در می ایستند و به جای اینکه بگویند بفرمائید تو میگن چرا نمیای تو ، پنجم اینکه من اصفهانی نیستم ، ولی چرا این کار ها رو میکنم
 151- از عربه نوار مغزی میگیرند، میبینند بیست دقیقه اولش خالیه
 152- ترکه سوار آسانسور میشه، میبینه نوشته‌: ظرفیت 12 نفر. باخودش میگه: عجب بدبختیه‌ها! حالا 11 نفر دیگه از کجا بیارم؟!
 153- به یه ترکه میگن میذاری بچه ات بره دانشگاه؟ میگه اگر به درسش لطمه نزنه آره!!!
 154- به یه ترکه گفتند :شما لهجه دارید؟؟
گفت نه والا .میخوای........ بیا بگرد
 155- به ترکه میگن تا حالا در زندگیت ریسک کردی ؟ میگه:آره یه بار اسهال گرفته بودم گوزیدم
156- ترکه داشته پوست پرتغال رو با چاقو میگرفته با خودش میگه: خدا کنه توش موز باشه
 157- یه معتاد شیرازی روی دستگاه پیغام گیر خونش پیام گذاشته بود:
هشتم......ولی خشته ام....
 158- یکی میره مهمونی خونه ی ترکه
ترکه بهش میگه آب میخوای یا رادیو روشن کنم
 159- به ترکه میگن چرا ترک شدی میگه حواسم نبود
 160- در زمان شاه یکی از روستاییان ترک بهمراه الاغ خود وارد شهر شده و الاغ خود را به دست مجسمه ی شاه بسته وبه او سفارش می کند که از الاغ مراقبت کند.
پس از بازگشت با دیدن نبود الاغ مجسمه را تکه تکه میکند .
مامورین اورا بازجویی میکنند. ترکه میگه این نفهم بهش گفتم مراقب الاغم باش
 161- در یکی از روستاهای ترک نشین بیجار مجلس عزاداری شبانه در مسجد برگزار میگردد.
از قضا برق روستا قطع شده و مردم چراغ های توری آورده وبر روی پنکه ی سقفی آویزان میکنند.
از عقل کاملشان وقتی برق می آید پنکه شروع به چرخیدن میکند و آتش مسجد را فرا میگیرد
 162- یه بار یه رشتیه میبینه یه ترکه داره رو زمین سینه خیز میره بعد میگه : اوووو,خرمولک!
 163- ترکه میره تو بیابون یه لاهاف کرسی می اندازه رو خودش. یکی داشته از اونجا رد می شده بهش می گه : آقا شما ترکی؟ ترکه می گه : از زیر لاهاف هم معلوومه؟
 164- ترکه سی دی خش دار داشته. ازش می پرسن چرا سی دیت اینقدر خش داره؟ میگه : آهنگای قشنگشو علامت زدم
 165- یه بار یه بچه داشته از ساختمون بیست طبقه میفتاده پایین,مردم هم اونجا جمع شده بودند.یه دروازه بان از اونجا ردمی شده بعددروازه بانه شیرجه میزنه روهوا بچه رو میقاپه بعدجو میگیرتش شوتش میکنه!
 166- یه بار به غضنفر یه انگشت نشون میدن میگن این چندتاست.میگه یکی.بعدش ده تا انگشت رو بهش نشون میدن میگن این چندتاست؟میگه وای چقدر یک!
 167- به یه ترکه میگن یه نقاشی غمگین بکش :یه بربری می کشه که نصفش سوخته!
 168- ترکه تو عروسی خودش جو می گیردش به عروس شماره می ده
 169- ترکه کولر خونشون خراب میشه به زنش میگه چند دفعه گفتم 5 نفری جلوی این نشینید
 170- ترکه میره جلوی آینه و چشماشو می بنده. میگن چرا اینکارو می کنی؟ میگه: آخه می خوام ببینم وقتی می خوابم چه ریختی میشم
171- ترکه تو صف نونوائی بوده، بعد یهو دور از جون شما یه صدای گوزی ازش میاد! همه برمیگردن بهش نگاه میکنن. بعد با قیافه ای حق به جانب میگه: والا با این نوناشون
172- ترکه و اصفهانیه و همدانیه مرحوم میشن. اون دنیا میرن جلو در بهشت، تا میان برن تو یارو دربونه یک نگاه به پروندشون میکنه، با لگد پرتشون میکنه بیرون! خلاصه همینجور دم در بهشت ولو بودن، یهو همدانیه میبینه دارن یه جنازه میبرن تو بهشت، اینم بدو بدو میره زیر جنازه رو میگیره و لااله‌الا‌الله گویان میره تو. یک مدت میگذره، اصفهانیه میبینه یک جانباز داره با ویلچر میره تو، اینم بدو بدو میره پشت ویلچر رو میگیره و میره تو. ترکه خیلی شاکی میشه، هی دور و بر رو نگاه میکنه، میبینه پشت بهشت ساختمون سازی دارن، یک فرغون افتاده اون گوشه. خلاصه فروغون خالی رو ور میداره میره جلو در بهشت. دربونه میپرسه: چیکار داری؟ ترکه میگه: کوری نمیبینی مفقود الاثر آوردم
 173- ترکه بچش بعد از عید فطر به دنیا میاد، اسمشو میگزاره: پسفطرت
 174- ترکه میره مدرسه دنبال پسرش که اسمش ماشالا بوده. میره طبقه ی اول، می بینه روی یه تابلو نوشتن که : محل نگهداری دانش آموزان با استعداد. از مسئولش می پرسه: آقا بچه ما اینجاس؟ طرف میگه: نه داداش. میره طبقه ی دوم، می بینه یه تابلو زدن که روش نوشتن: محل نگهداری دانش آموزان متوسط. میبینه بچش اونجاهم نیست. میره طبقه ی سوم، می بینه یه تابلو زدن که : محل نگهداری دانش آموزان خنگ، کودن، کم حافظه ! با خودش می گه حتما همینجاس. میبینه بچش اونجا هم نیست. میره طبقه ی چهارم، می بینه یه تابلو زدن که روش نوشتن: محل نگهداری ماشالا
 175- ترکه میره خواستگاری، اسم دختره پروانه بوده ولی ترکه قاط زده بوده، یک بند بهش میگفته آهو خانوم! خلاصه وقتی دختره میاد چایی تعارف کنه، ترکه میگه: دست شما درد نکنه آهو خانوم! دختره شاکی میشه، میگه: بابا اسمه من پروانه‌ست نه آهو. ترکه میگه: ای بابا فرقی نداره... حیوان حیوانه دیگه
 176- بابای ترکه تو مستراح سکته میکنه و مرحوم میشه. ازاون به بعد، ترکه تا میرفته تو توالت یهو های‌های میزده زیر گریه. بعد از دو سه ماه، آخر یکی از رفیقاش شاکی میشه و میگه: مرد ناحسابی، آخه مگه توالت هم جای گریه کردنه؟! ترکه با بغض میگه: آخه اینجا بوی بابامو میده
 177- ترکه به دکتره میگه: آقای دکتر من صد سال عمر می کنم؟ دکتره میگه: سیگار میکشی؟ ترکه میگه: نه. -مشروب میخوری؟ -نه. –تریاک میکشی؟ -نه. –غذای چرب میخوری؟ -نه. -اهل خان... –نه. دکتره میگه: پس مرتیکه توی این صد سال چه غلطی می خوای بکنی؟
 178- یه روزی از روزا پسر ترکه میره پیشه باباش میگه: بابا چرا به ما میگن خر! پدره با قیافه ای حق به جانب میگه:برو یه قاشق با یه قابلمه بیار. پسره میره و میاره. پدره به پسره می گه: خب حالا دقت کن. بعد پدره قاشق رو می زنه به قابلمه. یه دفعه پسره از جاش بلند می شه میگه: کیه در میزنه؟! .پدره میگه خب حالا دیدی چرا به ما میگن خر؟ پسره میگه: آره .بعد پدره رو پسرش میکنه میگه: خب پسرم حالا اینارو بگیر بابا بره درو باز کنه
 179- ترکه مادرزنش رو میبره دکتر، دکتره میپرسه: این بنده خدا چه بلایی سرش اومده؟ ترکه میگه: زهر خورده. دکتره تعجب میکنه، میپرسه پس چرا سر و صورتش خونی مالیه؟! ترکه میگه: آخه لامصب به زبون خوش که نمیخورد
 180- یه روز یه فارسه می ره تو اردبیل یه خر رو میکشه اونوقت ترکا می برنش دادگاه و به جرم قتل نفس دادگاهیش می کنن .
وبرای اون حکم اعدام در اتاق گاز رو صادر می کنن .
وقتی فارسه می ره تو اتاق گاز میبینه اتاق گازشون سقف نداره !...به یکی از اون ترک ها میگه مردتیکه نفهم این چه اتاق گازیه ؟ ترک بازی در آوردی؟!ترکه بهش میگه: وقتی که کپسول گاز خورد توی سرت اونوقت می فهمی
 181- یکی می ره سی دی می خره وقتی می رسه خونه و بازش می کنه میبینه سوراخه می بره پسش می ده
 182- ارمنی ها عادت دارن که با کت و شلوار دفن بشن . یه روز که یه ارمنی رو میخواستن دفن کنن کنار یه ترکی دفنش می کنن.بعد از یه مدت ارمنی به خواب یکی از بچه هاش میاد و میگه : بیا منو نجات بده! بچش میپرسه چرا؟ ارمنی می گه:آخه این ترکه هر روز صبح میگه من لختم تو که لباس داری بپر از سر کوچه دو تا نون بربری بگیر بیار
 183- یه روز عبود با یه موتور تصادف می کنه.موقی که می خواستن خاکش کنن می بینن که از تو قبرش نور می زنه بیرون! همه تعجب می کنن و فکر میکنن که مثلا این یارو آدم خوبی بوده! بعد خاک ها رو میزنن کنار که ببینن چه خبره.بعدش میبینن که چراغ موتوره تو قمبل عبود جا مونده و روشن و خاموش میشه
 184- یه ترکی یه شب خواب میبینه چند نفر کتکش میزنن.از شب بعد با رفقاش می خوابه
 185- یه روز یزدی ها دور هم جمع میشن و میگن که چرا ملت واسه ما جک درست نمی کنن؟بعد تصمیم میگیرن که یه کار مسخره کنن که بقیه براشون جوک بسازن.بعدش همگی با هم میرن وسط کویر یزد یک سد خیلی بزرگ می سازن.و فکر می کنن که از فردا براشون جوک درست میشه!فرداش که بر میگردن پیش سد- میبینن که به اندازه چند تا اتوبوس عرب و ترک و لر و غیره اومدن بالای سد نشستن و قلاب به دست در حال ماهیگیری هستند
 186- یه مردتیکه ای با یه قابلمه میره تو حسینیه برای گرفتن نذری و میشینه پای نوحه ملا.ملا هرچی نوحه سوزناک می خونه میبینه که مردک مثل سیب زمینی قابلمش رو تو بقلش سفت چسبیده و گریه نمی کنه!بعد ملا با لحن نوحه می خونه که: حالا یه چیزی بگم که یه جاییت بسوزه؟ مردک میگه بگو! بعدش ملا میگه: امشب حسینیه شام نمیده! بعد مرده میزنه زیر گریه
 187- ملا بالای منبر داشته از خوبی های ازدواج می گفته! و صحبتش به اینجا می رسه ای مردم!زن بگیرید که زن چراغ خانه است!تا جایی که می توانید نور خانه تان را زیاد کنید! زن ملا که تو قسمت خانم ها بوده بلند میشه و با فریاد میگه که ای ملاآآآآآآآ ! هرگز نشه فراموش-لامپ اضافی خاموش
 188- عبود میره مانور دفاع مقدس -بعد جو میگیرش و شهید میشه
 189- عبود داشته نوحه میخونده که وسط نوحه اش شاشش می گیرد!بعد به پسرش میگه بیا تو جای من مجلس رو. گرم کن تا برگردم-پسر الاغش هم میخونه که: بزنید بر سر و سینه- که عبود رفته برینه
 190- به یه ترکی میگن: شما آشغالاتون رو کجا می ریزین
میگه نمیدونم لای نون یا نایلون
توی مجلس خواستگاری عروس خم شده بود که به داماد چایی تعارف کنه که یکدفعه می گوزه!بعد از خجالتش فرار می کنه و میره تو آشپزخونه . بعدش فامیلای داماد میگن: عروس خانم اگه ایندفعه نمیخوای برینی قندون رو بیار

191- تهرانی میره مکه پرده کعبه رو میگیره توبه میکنه که خدا من توبه میکنم دیگه برای ترک ها جوک نمی سازم من رو ببخش بعد از اون ور یه ترکه میاد میگه ببخشید آقا قبله از کدام طرفه ؟!؟ بعد تهرانی رو می کنه به کعبه می گه: خدا ببین خودش گیر میده
 192- یه اصفهانی خسیس موز میخوره. پوستش رو میذاره لای دفتر خاطرات
 193- یِه ترکه می ره رستوران... به گارسون میگه آقا غذای امروزتون چیه؟
گارسون میگه کاستوبیلوتانیماندانوف با لیمو.....
ترکه میگه کاستوبیلوتانیماندانوف با چی؟؟؟؟
194- ترکه سوار سمند میشه. صدای زن میاد : درب خودرو باز است... ترکه درو می بنده -میگه بستم!! حالا هرجا قایم شدی بیا بیرون جیگر!!!
 195- یه ترکه یه چک سفید امضا پیدا میکنه...
با خودش فکر میکنه.. میگه خوب یه مبلغ زیاد مینویسم و پولش میکنم..
وقتی میره بانک تا چک رو نشون میده میگیرنش.....
آخه نوشته بوده "" خدا تومان
""
 196- چوپان دروغگو می میره ، شب اول قبر ازش می پرسنذ تو کی هستی می گه منم دهقان فداکار
 197- ترکه داشته توی خیابان راه میرفته که یکی از راه میرسه
محکم میزنه توی گوشش
ترکه بر میگرده به طرف میگه شوخی بود یا جدی؟
طرف جواب میده خیلی هم جدی بود
ترکه میگه خوب شد چون من اصلا با کسی شوخی ندارم
 198- شنیدید واحد پول ایران عوض شده؟
هر
۵۰۰۰۰ تومان یه کروبی
 199- به غضنفر میگن اگه اب نبود چی میشد؟
میگه اونوقت شنا یاد نمی گرفتیم بعد غرق میشدیم.
 200- دکتر بعد از معاینه بهش میگه چند روزی باید جوجه کباب بخوری تا تقویت بشی !
ترکه میگه : آقای دکتر جوجه کبابو قبل از غذا بخورم یا بعد از غذا ؟ ؟ ؟ !!!!!!!!
 201- سفره دل یارو رو باز میکنن میبینن توش نون و پیازه
 202- سه تا ترکه با هم میرن مهمونی، توی مهمونی دوتاشون حسابی میرقصیدند و نفر سوم هم نشسته بوده یه گوشه و هی میگفته: زرد، قرمز، آبی... زرد، قرمز، آبی... بهش میگن: تو چرا نمیرقصی؟ میگه: آخه من رقص نورم
 203- ترکه شب یه جیرجیرک پیدا میکنه، تا صبح روغن‌کاریش میکنه!
 204- ترکه ه با دوست دخترش میره کافی شاپ ،
گارسون میاد میگه : چی میل دارید براتون بیارم؟
دختره میگه : دوتا کافه گلاسه لطفاً .
ترکه هم با عجله میگه : دوتا هم واسه من بیارین
 205- یه گونی پشکل میخرن بازش که می کنن یه لره از توش میپره بیرون -میگن تو اینجا چکار می کنی؟؟ میگه من جایزشم!!!
 206- یه ترکه توی مانور شرکت میکنه.
از هواپیما می پره پایین. چترش باز نمی شه
میگه خوب خدا رو شکر که مانوره.
 207- خبر فوری: میرزاپور برای بازی در فیلم[چند میگیری برینی] انتخاب شد -علی دایی هم در این فیلم نقشه جنازه را ایفا می کند
 208- یه ترک به یه ترک دیگه میگه چند سالته؟
ترک اول میگه 227
دومی- 227 ؟؟؟؟!!!
ترک اول – خوب اخه جدیدا یه 2 به اولش اضافه شده
- –آخه احمق جون اون که فقط ماله تهرانه
 209-عربه پشت اتاق مخصوصِ نوزادان واستاده بوده و داشته بچه‌ها رو تماشا می‏کرده، یک بابایی ازش میپرسه: ببخشید، بچة شما کدومه؟ میگه: اون دوتا ردیف بالایی
 210- به ترکه میگن حموم چند بخشه ؟
میگه دو بخش : زنونه ، مردونه
 211- روز قیامت میشه -خدا می گه همه حیوونا چون عقل نداشتن برن بهشت. ترکه سرشو میندازه پایین قاطی حیوونا میره .جلوشو می گیرن میگن کجا تو آدمی! ترکه می گه اون دنیا که بود خر بودیم این دنیا آدم شدیم
 212- پیرزنه قرص
X میخوره میشه پیرکس!
 213- یک روز یک آبادانی با عینک دودی می رود لب دریا و می گوید چقدر نوشابه
دنیا بر و بچز آبادان
  214- یه ترکه میره با پژو 206 مسافرکشی 4 نفر رو سوار میکنه بعدش خیلی تند میره .
اولی میگه آقا خیلی داری تند میری .
ترکه میگه تا حالا 206 داشتی ؟
طرف میگه نه .
میگه : پس خفه شو .
همین طور سرعت رو میبره بالا و تا نفر سوم همین جواب رو میده .
چهارمین نفر میگه آقا خیلی تند میری .
میگه تا حالا 206 داشتی .
میگه : آره .
ترکه میگه : پس تورو خدا بگو ترمزش کدومه!!!!! .
 215- ترکه تو توالت غش می کنه وقتی به هوش میاد میگه : من کیم... اینجا کجاست... کی منو ریده؟!!!
 216- مارمولکه میره مشهد می شه مش مول، می برنش سربازی
 217- یه ترکه کدوتنبل می خره می ذارتش کلاس تقویتی
 218- به ترکه میگن با اداره جمله بساز میگه:اداره بارون می باره
 219- به آخونده می گن حاجی جونا عرق می خورن ؛ مست می کنن قمار بازی می کنن .... حکم چیست ؟؟؟؟؟ آخونده می گه خشت
 220- جشنواره فیلم فجر در اصفهان: - دو نفر با یک تخم مرغ ! - تا حالا موز خوردی؟ ! - 10 نفر زیر یک چتر ! - من هوشنگ 15 تومان دارم ! - دیشب باز هم پیتزا خوردم
 221 - جشنواره فیلم فجر در قم:آخوندی با کفشهای کتانی -ابا قرمزی-امامه ای برای دو نفر -صیغه شدگان-من شیخ حسن 15 سال دارم
  222- یه ترکه کلاس زبان میرفته بهش خبر میدن بابات مرده
میگه :
oh.... shet
 223- یه بار یه - ترکه میره دستشویی و در میزنه.
یه عربه از داخل میگه: اهم...
ترکه می‌گه: حالا اسمت چیه؟
عربه میگه: محمد حسن خلیل.
ترکه می‌گه: ای پدرسوخته‌ها، سه تایی رفتین توالت
دعای دختران دم بخت:ربنا آتنا فی دنیا زوجه جمیلا.. قدش طویلا.. ثروته کثیرا...ماشینا پرشیا...موبایلا نوکیا
 224- به ترکه میگن اگه تو دریا کوسه ماهی بزنه دنبالت چکار می کنی؟؟ میگه میرم بالای درخت!! میگن آخه اونجا که درخت نیست... داد میزنه میگه: مجبورم... می فهمی؟؟ مجبورم!!!
نوع دیگه از همین جوک:
افتادم توی دریا... می خواستم با شنا خودم رو نجات بدم.. که یهو یه کوسه افتاد دنبال من....
من بدو ..کوسه بدو.... من بدو ..کوسه بدو... یهو.. از یه درخت رفتم ...
بهش می گن آخه توی دریا که درخت نیست....!!!
میگه ..چرا نمی فهمی..مجبورم بودم
 225- خبرنگار از برانکو میپرسه: آقای برانکو تاکتیکتون چی بود که تو جام جهانی اینقدر خوش درخشید؟ ...... تاکتیکمون؟!! .... حمییییید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد